خواب ها و رویاهای من

گاهی اتفاقات عجیبی رخ می دهد که هیچ توضیحی برای آن نیست. در این وبلاگ از این تجربه ها می نویسم و همچنین از رویاهایم.

گاهی اتفاقات عجیبی رخ می دهد که هیچ توضیحی برای آن نیست. در این وبلاگ از این تجربه ها می نویسم و همچنین از رویاهایم.

۲ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

خوابها پر از نماد هستند و فهم آنها نیازمند تعبیر است.

خواب می بینی یک پسر بچه کج و کوله کنار خیابان است و تو او را بدون هیچ احساسی بغل می کنی و می بری و مادرش از دور با رضایت نگاه می کند.

تعبیرش این می شود که گرفتار یک داماد می شوی که هنوز رفتارش کودکانه است و شخصیت او ثابت نیست و نیازمند چکش کاری. اما مثل کودکان صاف و زلال است.

 

یا خواب می بینی خانمی منبر رفته است و سخنرانی می کند.

تعبیرش این می شود که همان خانم هوس می کند درسهای حوزوی بخواند.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۰۷:۵۰
کار در خانه

"روزهای گذشته سه بار بی دلیل به یاد شما افتادم. عجیب است که هر سه بار سحر بود."

 

اینها را پیرمرد پشت تلفن به من گفت. 

به او گفتم این سه شب سحرها بیدار بودم و نماز شب خواندم.

و نگفتم که از آن نمازها بود که پر از نور است و تمام که می شود دل پر از آرامش و لذت است.

 

(او را زیاد نمی شناسم. گاهی از این راهرو رد می شد سر صحبت را باز می کرد و حرفهای زیادی برای گفتن داشت که گاهی خسته کننده بود.

پشت تلفن هم زیاد حرف زد و از مریضی خودش هم گفت.

وقتی گفتم سحرها بیدار بودم که شما به یادم افتادی خیلی خوشحال شد و دو بار گفت پس من هم شفا پیدا می کنم و قطع کرد.) 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۹ ، ۱۰:۲۶
کار در خانه