کمک به دیگران
شنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۲۹ ب.ظ
من خواب دیدم مادر را
چادر به سر داشت و خواست از پله های یک ساختمان بالا برود
پیش از دیدن مادر کنار یکی از اقوام بودم که پیر زنی است
او در جایی مثل اتاق انتظار پزشک نشسته بود و به کمک نیاز داشت
از مادر خواستم به او کمک کند
قبول کرد و پیش او رفت
فردا دختر آن زن که سالها بود خانه ی مادر نمی آمد
یک شب مجبور شد در خانه ی مادر باشد تا رزوها رسیدگی کند به باغی که در آن نزدیکی داشت
از وقتی مادر رفته است
خانه مادر خالی است.
۰۲/۰۵/۱۴