خواب ها و رویاهای من

گاهی اتفاقات عجیبی رخ می دهد که هیچ توضیحی برای آن نیست. در این وبلاگ از این تجربه ها می نویسم و همچنین از رویاهایم.

گاهی اتفاقات عجیبی رخ می دهد که هیچ توضیحی برای آن نیست. در این وبلاگ از این تجربه ها می نویسم و همچنین از رویاهایم.

قیامت شده است

چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۲۹ ق.ظ

جایی شبیه اطراف حرم بود.

مردم سراسیمه بودند و به دنبال گرفتن غذا.

طوفان شد.

خیلی شدید بود و حتی من دیدم که یک فیل را زمین زد و مثل یک قوطی کبریت با خود برد.

من به دور دست نگاه کردم و متوجه شدم طوفان شدیدتری در راه است.

 

من کفن پوشیده بودم. لباسی شبیه احرام.

برگشتم و کنار مردمی که دنبال غذا بودند چند بار داد زدم :

قیامت شده است. حتی به آنها گفتم امروز غذا نخورید بهتر است. چون قیامت شده است.

کسی توجهی نمی کرد.

فقط یک جوان حرفم را با نگاهش باور کرد و یک مادر که کودکی را در آغوش داشت اندکی با ترس به من نگاه کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۰۹
کار در خانه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی