خواب ها و رویاهای من

گاهی اتفاقات عجیبی رخ می دهد که هیچ توضیحی برای آن نیست. در این وبلاگ از این تجربه ها می نویسم و همچنین از رویاهایم.

گاهی اتفاقات عجیبی رخ می دهد که هیچ توضیحی برای آن نیست. در این وبلاگ از این تجربه ها می نویسم و همچنین از رویاهایم.

خواب محیط کار

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۵ ب.ظ

محیط بزرگی بود که تمام نقاط آن با مدفوع پوشانده شده بود. چند گربه خواب‌الود و بی تحرک نیز در گوشه ای نشسته بودند و مرا نگاه می کردند. به سمت من آمدند. با یک شلنگی که متصل بود به یک شیر آبی که خیلی آب کمی داشت به طرف آنها آب پاشیدم و آنها بی خیال من شدند. 

 

این خواب را دو بار دیدم. درست قبل از آمدن به محیط کارم که اکنون خبر دارم تا چه اندازه آلوده به فساد مالی و جنسی است. 

 

 

چند ماه پیش خواب دیدم محیط کارم پر است از گربه ها  و یک سگ هم در میان آنها بود.

من بین آنها متوقف شدم و چند گربه از سر و کول من بالا رفتند. یک چوب دستی بزرگ بود که تکیه گاه خودم کردم. با آن می توانستم تمام گربه ها را فراری دهم و از آنجا بروم. اما ماندم و اجازه دادم گربه ها تا شانه های من بالا بروند.

خیلی چندش بود.

 

 در طول این مدت در انزوا کار خودم را انجام می دادم. از مدیریت و پست محروم بودم. اما بیش از دیگران در کار شخصی خودم موفق بودم. چند ماه است که پستی را به من داده اند که مطمئن هستم از سر حسادت است. برای اینکه دیگر نتوانم به طور شخصی رشد کنم. دیگر از آن انزوای دوست داشتنی (همان اندک آب پاک) خبری نیست. من هم نزدیک است گرفتار آن نجاساتی شوم که همه ی این محیط را پوشانده است.

همیشه به رفتن فکر می کنم و این آیه را پیش چشم خود می بینم که: الم تکن ارض الله واسعه

اما 

آن قدر توکل و اراده و قدرت ندارم که از اینجا بروم.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۱۷
کار در خانه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی